زندگی
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
جی پی اس ردیاب ماشین
ال ای دی هدلایت زنون led
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ترانه و آدرس alinda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 17
بازدید کل : 1489
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
آرشاین

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 5 ارديبهشت 1395برچسب:, :: 16:26 :: نويسنده : آرشاین

روزی فرهاد و هوشنگ داشتن توی آسایشگاه کنار استخر قدم میزدن ناگهان فرهاد خودش رو به قسمت عمیق استخر پرت میکنه هوشنگ هم که میبینه جون فرهاد در خطره می ره و نجاتش میده رءیس آسایشگاه وقتی این اتفاق رو میبینه به هوشنگ میگه:دو تا خبر دارم یکی خوب یکی بد خبر خوب اینکه شما میتونی بری خونتون چون با نجات دادن جون مریضی نشون دادی که عقلت سره جاشه و خبر بد اینکه بیماری رو که نجات دادید بلافاصله وقتی از استخر بیرون اومدن با کمربند و حوله ی حمومشون خودشونو دار زدن و الان خبر دار شدیم که مردن.هوشنگ گفت:اونو که من کردم خواستم خشک شه

.

.

حالا کی میتونم برم خونمون؟

 
یک شنبه 5 ارديبهشت 1395برچسب:, :: 16:22 :: نويسنده : آرشاین

همیشه آرزو داشتم دکتر مامایی بشم که وقتی از اتاق عمل دربیام به پدر بچه بگم:خیلی متاسفم بچه تون ناقصه دندون نداره